چه غم گر هر کسی از من بجز غم رو بگرداندمبادا از سرم رو کاسهی زانو بگرداند
رهین منّت دردم که بنشسته به پهلویمبه بستر، او مرا زین سوی، بر آن سو بگرداند
نگاه شوهر تنهای من این راز میگویدکه دیده؛ همسری از همسر خود رو بگرداند
ز بس بیزارم از دشمن عیادت چون کند از منکمک از فضّه گیرم تا رخم از او بگرداند
دلم را مژده دادم تا اجل آید به امدادمکجا بیمار رو، از کاسهی دارو بگرداند
پرستاری ندارم بر سر بالین بیماریمگر آهم ازین پهلو به آن پهلو بگرداند
فدایی علی هستم پی حفظش دلم خواهداجل دست مرا گیرد به دور او بگرداند
علی انسانی
۱۹ فروردین ۱۳۹۱
۲۱ خرداد ۱۳۹۰
no images were found
پرستاری ندارم
چه غم گر هر کسی از من بجز غم رو بگرداند
مبادا از سرم رو کاسهی زانو بگرداند
رهین منّت دردم که بنشسته به پهلویم
به بستر، او مرا زین سوی، بر آن سو بگرداند
نگاه شوهر تنهای من این راز میگوید
که دیده؛ همسری از همسر خود رو بگرداند
ز بس بیزارم از دشمن عیادت چون کند از من
کمک از فضّه گیرم تا رخم از او بگرداند
دلم را مژده دادم تا اجل آید به امدادم
کجا بیمار رو، از کاسهی دارو بگرداند
پرستاری ندارم بر سر بالین بیماری
مگر آهم ازین پهلو به آن پهلو بگرداند
فدایی علی هستم پی حفظش دلم خواهد
اجل دست مرا گیرد به دور او بگرداند
علی انسانی
Related posts
ضریح گمشده مادرم زهرا
۱۹ فروردین ۱۳۹۱
علی از منظر دیگران
۲۱ خرداد ۱۳۹۰
علی راز آفرینش
۲۱ خرداد ۱۳۹۰
چشمه امید
۲۱ خرداد ۱۳۹۰